لازم است با اجزاي خودآگاهي مختصری آشنایی داشته باشیم این بخش ها عبارتند از:
1- شناخت ويژگيهاي جسماني و ظاهري: هريك از ما برخي از ويژگيهاي ظاهري خود را مثبت و برخي ديگر را منفي ارزيابي ميكنيم. برخي را قابل تغيير و برخي را غيرقابل تغيير ميدانيم.
2- شناخت تواناييها، مهارتها، توانمنديها، استعدادها، پيشرفتها و خصوصيات و ويژگيهاي مثبت خود.
3-شناخت افكار و گفتگوهاي دروني خود: اين گفتگوي با خود ميتواند منفي یا مثبت باشد.
4- شناخت افكار، باورها و ارزشهاي خود: باورهاي ما افكاري است كه آنها را صحيح دانسته و برمبناي آن عمل ميكنيم. ارزشها، ملاكهايي است كه بوسيلهي آن افكار و باورهايمان را مورد ارزيابي قرار ميدهيم.
5- شناخت اهداف خود: هدف چيزي است كه ميخواهيم به آن برسيم و براي رسيدن به آن برنامهريزي ميكنيم. هر چه قدر شناخت ما از خودمان واقعيتر باشد هدفي را هم كه براي خود برميگزينيم واقعبينانهتر خواهد بود و احتمال دستيابي به آن نيز بيشتر خواهد بود.
در طول نوجوانی برداشت نوجوان از خود پیچیده تر، سازمان یافته تر و با ثبات تر می شود. مسائلی که از آن به عنوان تشکیل هویت یاد می شود. این که نوجوان مشخص کند چه کسی است؟ برای چه چیزی ارزش قائل است؟ تصمیم گرفته است چه مسیری را در زندگی دنبال نماید؟
نوجوانان در مقایسه با کودکان احساسشان درباره جنبه های گوناگون خود بیشتر مثبت است و به مرور زمان بازنمایی متعادل و منسجمی را از قوت ها و نقاط ضعف خود تشکیل می دهند. تغییراتی که در خودپنداره و عزت نفس ایجاد می شوند زمینه را برای تشکیل هویت یکپارچه آماده می سازند (هر فرد در ذهن خود، تصویرى از خویشتن دارد، به عبارت دیگر، ارزشیابى كلى فرد از شخصیت خویش را «خودپنداره» مى نامند. این ارزشیابى ناشى از ارزیابى هاى ذهنى است كه معمولا از ویژگى هاى رفتارى خود به عمل مى آوریم. در نتیجه، خودپنداره ممكن است مثبت یا منفى باشد. و عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خود دارد).
نوجوانانی که شناخت و خودآگاهی خوبی از خود و ویژگی هایشان کسب کرده باشند و از عزت نفس و خودپنداره مثبتی برخوردار باشند و همچنین در مراحل قبلی زندگی موفق بوده اند، هویت درست را کسب می کنند اما نوجوانانی که در این ویژگی ها ضعیف هستند و در یافتن آرمان ها مشکل دارند و تلاش لازم را به خرج نمی دهند دچار سردرگمی نقش و در نتیجه بحران هویت می شوند. در واقع یک دوره موقتی پریشانی در هنگام امتحان کردن گزینه های شخصیتی، اخلاقی، تحصیلی، شغلی، روابط میان فردی، آرمان ها و ..... .
وقتی سردرگمی نقش وجود دارد امکان دارد نوجوان برای چالش های روان شناختی بزرگسالی آمادگی نداشته باشد. یک هویت سالم به صورت احساس سلامت جسمانی، روان شناختی و اجتماعی تجربه می شود و البته در طی دوره بزرگسالی نیز اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات و انتخاب قبلی را از نو ارزیابی می کنند.
یک نوجوان 12 تا 14 ساله ممکن است از صفات متضادی مثل «کودن و باهوش»، «خجالتی و معاشرتی» و ... استفاده نماید که حاصل خودهای متفاوت در روابط با والدین، هم کلاسی ها و دوستان نزدیک است. در دوره نوجوانی نظر مثبت دیگران در مورد آن ها اهمیت بیشتری می یابد و بر فضائل اجتماعی مانند دوستانه، با ملاحظه و مهربان تاکید دارند به علاوه این که ارزش های شخصی و اخلاقی نیز در این دوره مهم هستند.
روابط والدین و نوع و محتوای آن بر میزان عزت نفس و خودپنداره کودک و نوجوان بسیار تاثیرگذار است:
نارضایتی از رابطه اگر به وجود آید و ادامه پیدا کند به پرخاشگری و عصبانیت و فاصله گیری نوجوان از خانواده منجر می شود. مثال: والدین کمال گرا یا عیب جو ممکن است با فشار بالا و بیش از حدی که به نوجوان وارد می کنند وی دچار عزت نفس پایین، بی ثبات در ارتباط و عواطف، احساس بی کفایتی و عزیز نبودن گردد. وقتی روابط والدین با هم و با نوجوان مثبت و اثربخش نباشد نوجوان برای تایید عزت نفس فقط به همسالان اتکا می کند که عامل خطری برای مشکلات سازگاری نوجوان می باشد.
منبع: لطف آبادی، حسین(1379). روانشناسی رشد کاربردی.
لورا برک (1389). روان شناسی رشد.
حسن پیرزاد-کارشناس ارشد مشاوره